اصفهان به کجا میرود؟

این روزها به رسم سالهای دور (که به جبر محدودیت‌های سال‌های اخیر از منافعش بی بهره شده بودیم.) امکان ملاقات حضوری با مدیران سابق دولتی، بیش از پیش فراهم است. این هفته مهمان محمدعلی جوادی بودیم. شهردار سابق اصفهان، که 10 سالی است عطای قدرت را به لقای آن بخشیده.

صحبت از مشکلات فعلی شهر که شد، ناراحتی را در چهره‌‌اش میشد دید. مگر میشود از رودخانه ای خشک حرف زد، قطار متروی به گل نشسته را دید، هوای آلوده‌ی شهر را استشمام کرد و خم به ابرو نیاورد. شهری که بی اغراق روزی سرآمد توسعه بود، این روزها سخت نفس میکشد. آب آشامیدنیش با مشکل مواجه است. حلبی آبادهای اطرافش ترک تازی میکنند، و مدیرانش برای ساخت چند اتوبان شهر را با پرده و پوستر پر میکنند.

حقیقت این است که در کلیه‌ی صحبتهای پیشکسوتان مدیریت شهری اصفهان، نارضایتی از تیم فعلی مدیریت به صورت مشهود قابل مشاهده است. به قول مهندس جوادی همین 10 سال پیش بود که هر هفته تیمی از مشهد جهت آموزش دیدن و مشاهده پیشرفت شهر، به اصفهان سفر میکردند. حالا پس از 10 سال اصفهانیها که به مشهد میروند آهی از سر حسرت میکشند و پیشرفتهای سریع این شهر را میبینند. مترویی که سالها پیش از مشهد در اصفهان آغاز شده، امروز در اصفهان اندر خم یک کوچه است و در مشهد مسافر جابه جا میکند. طنز داستان آن وقتی بیشتر میشود که اهواز تا همین چند ماه دیگر مترودار میشود و مسئولین شهری اصفهان معتقدند برای راه اندازی مترو به بودجه های دولتی نیاز دارند!!


 

60 سال پس از کودتا

60 سال پیش، ساعت 18:15 دقیقه روز 28 مرداد، از منزل نخست وزیر قانونی ایران ویرانه ای بیشتر برجای نمانده بود

هنوز 30 سال بیشتر از آن روزهایی نگذشته که کودتا را قیام مردمی مینامیدند. کودتاچیان را ارج مینهادند و خوشه خوشه از درخت پهلوی امتیاز میچیدند. امتیازها هم شاید حقشان بود... آخر آنانتاجبخش بودند.

 به قول پدربزرگهایمان آفتاب همیشه پشت ابر پنهان نمیشود. همین 10 سال پیش بود که کلینتون به خاطر آن کودتا (که روزگاری قیام مردمی خوانده میشد) از ملت ایران عذرخواهی کرد. همین امروز بود که سازمان اطلاعات آمریکا –CIA- رسما به دست داشتن در کودتا اعتراف کرد.

اگرچه خارجیها در آن کودتای ننگین دست داشتند، اما همیشه برای من یک سوال باقی ماند. مردمی که تا 48 ساعت قبل از کودتا در خیابان بودند و شعار "زنده باد مصدق" سر میدادند، صبح روز کودتا کجا بودند؟

چه شد که مصدق و بالاتر از آن اهداف و خواسته های خود را بی کس رها کردند؟

پی نوشت:

سایت بی بی سی در یک اقدام بسیار جالب اقدام به بازنشر اتفاقات آن روزهای ایران به صورت لحظه به لحظه نموده است. دیدنش خالی از لطف نیست. اگر چه فیلتر شکن نیاز این کیف است!

پاسخ به یکی از توهینهای رسایی

روزهای داغ بحث در مورد کابینه هم به سر آمد. نتیجه اگر چه ایده آل نبود، اما امیدوار کننده بود. مجلس به وزرای اقتصادی اعتماد کرد و وزرای مرتبط با دغدغه های جوانان با رای عدم اعتماد رو به رو شدند. از تحلیل آرا که بگذریم جناب رسایی (مخالف همیشه در صحنه) به عنوان نماینده مردم تهران سخنان وهن آلودی راجع به رییس جمهور منتخب گفتد. رسایی گفت:

  http://images.persianblog.ir/396736_sDcTkxtX.jpg

آقای روحانی و هیئت همراه ! ما به شما این پیروزی را تبریک می گوییم و هر یک از شما که رای خانه ملت را کسب کنید بر اساس اصول و قانون، به شما کمک خواهیم کرد تا در برابر دشمنان بایستید و مشکلات روزمره و بنیادی مردم را حل کنید هر چند این برتری تان در انتخابات با حداقل ۷ دهم بیش از ۵۰درصد بود. برخی امروز در حالی برای دولت لب مرزی شما یقه پاره می کنند که تا دیروز در تریبون های خود کمک به دولتی با 65% آرای مردم را وکیل الدولگی می دانستند. البته برای ما 65% یا 50 و 7 دهم درصد فرقی ندارد، اگر طبق اصول و در مسیر رهبری حرکت کنید و اسیر بازی های سیاسی نباشید، بدون درخواستی به شما کمک می کنیم.

  http://images.persianblog.ir/396736_MtVEHs8z.jpg

پر واضح است که ایشون به نوعی آرای پایین جناب روحانی (البته به زعم خودشون) را مایه تخریب قرار دادند.

بررسی آماری نتایج انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم، نهم (دوره اول محمود احمدی نژاد) و مجلس واقعیت را به شکل دیگری نشان میدهد.

جناب آقای محمود احمدی نژاد در دور اول انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم موفق به اخذ 19.43 درصد آرای اخذ شده و 12.21% آرای واجدین شرایط شدند.

شخص جناب رسایی نیز در انتخابات مجلس شورای اسلامی شهر تهران موفق به اخذ تنها 7.2% آرای واجدین شرایط شدند.

این درحالیست که جناب روحانی در انتخابات اخیر موفق به اخذ 50.71% آرای اخذ شده و 36.87% از واجدین شرایط شده اند. به عبارت دیگر میزان آرای جناب روحانی سه برابر آرای احمدی نژاد، 4.5 برابر آرای جلیلی و 5 برابر آرای جناب رسایی است.

پی نوشت:

  • کلیه ی درصدهای ارایه شده بر اساس تعداد واجدین شرایط محاسبه شده است. دلیل این امر همسان سازی و امکان مقایسه بوده است.
  • بدیهی است به منظور برقراری یک مقایسه نتایج دوره اول احمدی نژاد با روحانی میبایست مقایسه شود.
  • اگر چه آرای جناب احمدی نژاد در دوره دوم 63% بوده، (که جناب رسایی به اشتباه 65 اعلام کردند.) لیکن یکی از لوازم مشروعیت بخشی توان فرد پیروز در اقناع مخالفین و میزان احترام مخالفین به وی است. فراموش نکنیم در انتخابات 88، 4 کاندیدا شرکت کردند که سه نفر از آنها به نتایج معترض بودند.

آنچه امروز در مجلس گذشت ...

بنا نداشتم تا مشخص شدن تکلیف کابینه چیزی بنویسم و منتشر کنم. اول که تصمیم گرفتم دست به قلم نبرم تا کابینه مشخص شود. بعد هم باز تصمیم به صبر گرفتم تا تکلیف رای اعتماد مشخص بشه تا امکان نوشتن در فضای بهتر فراهم شده باشه.

اما اولین جلسه ی دفاع کابینه همه چیز را عوض کرد. قبل از هر چیز نگاه نه چندان مختصری به اظهار نظر مخالفان و موافقان کابینه بکنیم ...

حسینعلی حاجی دلیگانی (مخالف دولت): به طور حتم مردم با درآمد روزی 10 هزار تومان نمی‌توانند زندگی کنند (ایشون مدافع دولت قبلی بودن. قبلا میشده الان نمیشه!) از طرف دیگر رئیس‌جمهور چگونه می‌خواهد جلوی ویژه‌خواری برخی افراد دولتی (دولتی که هنوز نیومده!) و خاص بگیرد. از طرفی دیگر شاهد بودیم که در بودجه سال 91 حدود 50 هزار میلیارد تومان کسری بودجه وجود داشت حال باید دید که برنامه دولت در این رابطه چیست. (ایشون در زمان دولت قبل هم نماینده بودند. یا تازه زبونشون باز شده؟)

احمد بخشایش (مخالف دولت)کابینه ایشان به یک شرکت سهامی عام بیشتر شبیه است، هر یک از افراد در کابینه ایشان سهمی گرفته‌اند مثلا آقای آخوندی (عجب!!!) سهم آقای ناطق نوری، آقای پورمحمدی سهم آیت‌الله آملی لاریجانی (از حق نمیشه گذشت)، آقای حجتی هم سهم عبدالله نوری (لا اله الا الله!!!!) است. شما فقط اصل 44 قانون اساسی را در نظر گرفته‌اید و آمال و آرزوهای خود را به جای مجلس گذاشتید و فکر می‌کنید باید جای مجلس را بگیرید. (از این جمله من که چیزی نفهمیدم)

عطاالله حکیمی (مخالف دولت): مردم به دکتر و سرهنگ بودن شما رای نداده‌اند بلکه اجتهاد و روحانی بودن شما باعث شد که رای بیاورید اما بعد از انتخابات در ستادهای شما به روی اصولگرایان بسته شد و افرادی به ستاد شما آمدند که هیچ‌کجا همراه شما نبوده‌اند و از تئوریسین‌های فتنه 88 بوده‌اند. (پس با این حساب قبل انتخابات همه اصولگرا بودند، بعدش فتنه ایها!!) زمانی که طرح عدم صلاحیت شما مطرح شد، شما مدام مساله را از طرف اصولگرایان پیگیری می‌کردید و به درخواست اصولگرایان بود که با تخفیف صلاحیت شما تایید شد و تمام شدن انتخابات در یک مرحله را هم مدیون رهبری و اصولگرایان هستید. (پس منتخب ملت قرار بوده رد صلاحیت بشه!!!؟؟؟) ترکیب کابینه از اصلاح‌طلبان و حزب اعتدال و توسعه است، تعداد بی‌شماری از اعضای فتنه هم هستند که در سمت‌های معاون و مشاور کار خواهند کرد، در این میان آقای ظریف یک استثناست که صددرصد غربی فکر می‌کند و در آمریکا تحصیل کرده است و اجازه دهید بگویم که پایان‌نامه فوق‌لیسانس و دکترای خود را با چه کسی گذرانده است. (راستی مگه شما نمیگفتید پیروزی روحانی پیروزی اصولگراهاست!!!) حکیمی در بخش دیگری از اظهاراتش با اشاره به جلسه‌ای در حضور آقای هاشمی گفت: در این جلسه آقای هاشمی شورای نگهبان را دستگاه امضای رهبری خواندند که ما به اعتراض جلسه را ترک کردیم (عجب!!!!!!) بهتر نبود از جوانان جویای نام (اسم دیگه ی جاه طلب میشه همین جویای نام) و با تحصیلات عالیه در کابینه استفاده می‌کردید.

حمید رسایی (مخالف)برخی امروز در حالی برای دولت لب مرزی یقه پاره می‌کنند که تا دیروز در تریبون‌های خود کمکی به دولتی با 65 (داداش 63 بود.) درصد آرای مردم را وکیل‌الدولگی می‌دانستند. وقتی در کمیسیون صنایع از ایشان (آقای واعظی) سوال می‌شود که آن سابقه و آن تحصیلات با این وزارتخانه چه ارتباطی دارد ایشان با صداقت می‌گوید بنده خودم را برای وزارت خارجه آماده کرده بودم وقتی پیشنهاد ارتباطات را به بنده دادند گفتم اگر نپذیرم می‌گویند فلانی وزارت خارجه می‌خواهد. (شایان ذکر است کل این مکالمه 30 دقیقه بعد توسط حاضرین در آن جلسه تکذیب شد.) برای نقد برخی از وزرای شما کافی است به نشریه گل آقا (دوست عزیز اون موقع یک گل آقایی بود. الانم بخوای برا دوستات از این چیزا زیاده!!!) مراجعه شود تا معلوم شود امروز برخی از اعضای کابینه با آن هیچ سنخیتی ندارند. ر کابینه شما کسی است که نماینده آقای موسوی در انتخابات سال 88 در شورای نگهبان بود و عامل ایجاد توهم پیروزی موسوی در انتخابات همین فرد بود که از بعدازظهر روز جمعه به شهادت برادرمان آقای زارعی که آنجا حضور داشتند، وی آقای موسوی را پیروز انتخابات می‌دانست و مانند برخی که در بیرون تبریک می‌گفتند باعث شدند که توهم پیروزی در انتخابات شکل بگیرد؛

منصوری آرانی (موافق):هزاران تحصیلکرده امیدوار شدند تا پارتی بازی کنار رود و شایسته سالاری بیاید جلو و مبنا شود از75 میلیون ایرانی 5000 (کلا همین قدر؟؟)نفر هم اصولگرا و اصلاح طلب نیست و کاری به این سیاسی کاری ها ندارند اتفاقا همین 5000 نفر مردم را دچار این مصیبت کردند.

احمد امیرآبادی (مخالف)‌آیا شما (خطاب به نجفی) وقایع ۸۸ را فتنه می‌دانید و آیا حاضرید فتنه‌گران را محکوم و درباره عملکرد خود در فتنه ۸۸ توضیح بدهید؟ (داداش من فتنه مرد. 9 دی که یادته. خاکش کردیم رفت) مردم از کجا بیاورند برای تحصیل فرزندان خود به مدارس غیرانتفاعی پول بدهند آیا نباید ما مدارس دولتی را کیفی می‌کردیم؟ (میگم شما 2 ماه پیش هم تو مجلس بودی؟؟) -نجفی- به گفته خودش حتی یک روز در مدرسه معلم نبوده و یک مدرسه هم مدیریت نکرده جزء اینکه 8 سال وزیر آموزش و پرورش بوده است. (بنده خدا بی سابقه است تو آموزش پرورش) آقای نجفی شما چه کاره بودید که در سال 88 مراجع تقلید نامه نوشتید گرچه نوشتن نامه به مراجع تقلید جرم نیست (پس جرم نیست دیگه... مطمئن؟؟؟) اما وارد کردن آن اتهامات در آن نامه به نظام اسلامی درست بود؟ لطفا بفرمایید شما چه کاره بودید که در آن زمان در مناطق مختلف حضور می یافتید و می‌گفتید که به نمایندگی از موسوی و کروبی می‌خواهید از آسیب‌دیدگان دلجویی کنید. (جدی نجفی از این کارا هم کرده؟؟) آقای نجفی در زمانی که در شورای شهر بودند با نام‌گذاری یک میدان به نام 9 دی که در آن روز چشم فتنه کور شده بود مخالفت کردند که باید پاسخگو باشند. (به ملت پاسخگو هستند قربان)

زاکانی (مخالف)بیراهه نرویم. کسی که روز روشن خورشید را نمی بیند بنا نداریم او (نجفی) را سرآمد وزیران قرار دهیم و عنان کار را به کسی دهیم که به نظام اتهام شکنجه بزند. (چه خبر از کهریزک؟؟) در یکی از اظهارات آقای نجفی بیان کرده است برخی می گویند آموزش و پرورش ما غرب زده است در حالی که ای کاش این گونه بود چون تراز انسان در غرب بالاتر از چیزی است که ما در جامعه خود تربیت می کنیم. این نگاه کسی است که برای حوزه آموزش و پرورش مطرح شده است در حالی که باید گفت: آقای نجفی اگر نتوانسته ایم انسان با تراز بالا تربیت کنیم امثال شما مسئول بوده اید و هم اکنون نیز این مسئولیت به صلاح شما نیست. (8 سال هم دوستان شما مسئول بودند. آخرش چی شد؟) کمرنگ شدن ابعاد اعتقادی، دینی و پرورشی از جمله ویژگی های دوره مدیریتی نجفی بوده است. (خوب بله دیگه. اون موقع اتوبوس کمتر میرفته ته دره و بچه ها به خدا کمتر نزدیک میشدن.)

------

آنچه نوشتم قسمت محترمانه و سانسور شده ای بود از صحبتهای نمایندگان. دله دزد خواندن ودستمال کش خطاب کردن یکدیگر را نگفتم که شرمم شد. نگفتم لرها را مسخره کردند که چگونهچوب بر سر میگیرند. ننوشتم که قریب 1600 بار اسم فتنه برده شد. فتنه ای که گفتند تشییعش کرده اند انگار همچنان بزرگترین زخم و شکاف میان حاکمیت و ملت است. ننوشتم که در آن مجلس گفتند "میر حسین موسوی، نخست وزیر حضرت امام". امروز در مجلس فقط کسی فیلم نشان نداد!

اما آیا این مجلس واقعا "شورای" "اسلامی" است؟ آنچه امروز از تریبون مجلس شنیده شد چیزی جز فحاشی عریان و بی آبرویی آشکار برای پسوند اسلامی نبود. خدا را چه دیدی ... شاید فردا تو کوچه دو نفر که دارن دعوا میکنن و به هم فحش میدن به هم بگن مرتیکه درست صحبت کن! مگه اینجا مجلسه!!!!

باور کنیم، ما میتوانیم!

پرده اول

قبل از انتخابات عده ای از دوستان هر از گاهی که بحث پیش میآمد، حرفهای ناامیدکننده ای میزدند. معتقد بودند نتیجه انتخابات از قبل نوشته شده و تغییری در ماهیت فرد پیروز نمیتوان داد. عمدتا هم یکی از آقایان قالیباف، جلیلی یا ولایتی را با توجیهات مختلف رییس جمهور منتصب میدانستند.

انتخابات که برگزار شد و دولت تدبیر و امید بر سر کار آمد، همین دوستان بنای این گذاشتند که ای نادانان! نفهمیدید که همه ی این داستان بازی بود!!×

پرده دوم

گاهی که کمی با خودم خلوت میکنم میبینم مشکل اصلی بحث فوق تئوری توطئه نیست. این نیست که واقعا رییس جمهور مشخص شده یا نه. ماجرا بیشتر ماجرای فردیه که چون خودش توانایی انجام کاری را نداره فکر میکنه دیگران هم همین قدر ناتوانند.

پرده سوم

شاید مردم ما توانایی بالایی در ایجاد تغییر نداشته باشند. اما فکر میکنم توانایی آنها در تصمیم سازی کم هم نباشه. 

داستان پارک گیاهشناسی نوشهر را شاید شنیده باشید. اوایل بهمن 91 بود که شورای تامین استان مازندران طرح کمربندی نوشهر را تصویب کرد. بر اساس این مصوبه جاده کمربندی نوشهر از کنار پارک گیاه شناسی میگذشت. این مسئله علاوه بر این که منجر به تخریب 3 هکتار از اراضی این باغ میشد، خسارات بیشماری هم به گونه های نادر آن وارد میکرد.

مصوبه که منتشر شد، نهادهای مدنی و مردمی اعتراضات خودشون را شروع کردند. 20 تشکل زیست محیطی کشور از دولت خواستند اصل 50 قانون اساسی را اجرایی کند. بماند که دولت گذشته ارزشی برای تلاشهای صورت گرفته قائل نشد، اما با روی کار آمدن آقای روحانی اعتراضات جان گرفت و البته به ثمر هم نشست.

این روزها هم خبر از اینه که تخریب باغ متوقف شده و اعتراضات مردم در حال بررسی است. مردمی که اگر خود را ناتوان میدیدند الان باید شاهد تخریب قدیمی ترین پارک گیاه شناسی کشور میبودند. فکر میکنم تا زمانی که باور نکنیم میتوانیم نباید منتظر تغییری هم باشیم